من و عشقم و نی نی

لطف خدا

اول میخوام با این جمله شروع کنم که لا تقنطوا من رحمت الله گلم شاید تعجب کنی که چرا بدون سلام و احوالپرسی از شما رفتم سراغ این آیه چون این ماه این آیه برام معجزه کرد.عزیز دلم حالا میخوام قصه بوجود اومدنتو بگم یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیشکس نبود یه مامان کیمیا بود و یه بابا نادر که خیلی عاشق هم بودن تو زندگی همه چی داشتن و خوشبخت بودن فقط یه چیزی کم داشتن،که اونم شما بودید. برای داشتن شما خیلی تلاش کردن و استرس کشیدن تا اینکه این ماه غافلگیرشون کردی. 27 اسفند سال93 مامان کیمیا  باز پریود شد و دوباره ناامید شد و این ماهم اصلا امید نداشت بیایی تو دلش از همه ناامید شده بود و فقط به خدا امید داشت.آخرای ماه فروردین...
8 ارديبهشت 1394